فاطمه زهرا(س) به همسر گرامی اش وصیت کرد:

 

جنازه ام را شب بردارید و شب دفن کنید.

 

و چنان کردند که فرموده بود، جانگداز تر از همه آن که محل قبر ایشان هنوز

 

مشخص نیست،

 

برخی آن را در بقیع و بعضی در کنار قبر پیامبر(ص) می دانند.

 

علی(ع) با چشمانی اشکبار و حالتی پریشان جنازه عزیز خود را در قبر پنهان کرد و

 

آن را بی

 

آنکه علامتی روی آن نهد از خاک بیا کند و این اشعار را زمزمه کرد:

 

نفسی علی ز فراتها محبوسه                        یا لیتها خرجت مع الزفرات                

 

لا خیر بعدک فی الحیوه و انما                       ابکی مخافه ان تطول حیاتی *          

 

و دست فرزندانش را گرفت و به ماتم کده ای که جای زهرا خالی بود بازگشت.     

 

* جانم ب آه و ناله های سوزناکم زندانی است، کاش مرغ جان از این قفس پرواز

 

می کرد و با ناله هایم خارج می

 

شد . به راستی بعد از تو در زندگانی من سودی نیست. گریه من از این جهت است

 

که می ترسم زندگی من بعد از

 

تو به درازا بکشد(و در فراقت هم چنان بسوزم).