هدفها:

آشنا يي كودكان با كتاب به عنوان وسيله اي براي آشنايي با طبيعت و اجتماع، آگاهي دادن به كودكان در جهت استفاده صحيح از كتاب و اين نكته كه كتاب چگونه تهيه مي شود و چگونه بايد از آن نگهداري كرد؟

مشاهده

بازديد از كتابختنه- نشان دادن كتب مختلف از جمله كتابهاي كودكان

بحثها

كتاب چيست؟ مطالب كتاب چگونه نوشته شده است؟ بحث درباره نويسنده و اينكه چطور يك قصه به فكرش مي رسد، از چيزهايي كه مي بيند و مي شنود، از آنچه براي خودش اتفاق مي افتد تا از خيال خودش، تصاوير كتاب را چه كساني نقاشي مي كنند؟

كتاب در كجا چاپ مي شود؟ كتابها را در كجا نگهداري مي كنند؟

نكات اجتماعي و اخلاقي

به كتابهاي ديگران بدون اجازه دست نزنيم، اگر كسي به ما كتاب امانت داد به موقع كتاب را به او گردانيم، به كتابخانه برويم و از كتابهاي مخصوص كودكان استفاده كنيم، اگر پدر و مادر يا هر كس ديگر كتابي به ما هديه داداز او تشكر كنيم و مواظب كتاب باشيم، هر كتابي را ورق مي زنيم آن را مجدداً سر جاي خود بگذاريم، كتابهايمان را زير دست و پا نيندازيم، آنها را خط خطي و پاره نكنيم، به كساني كه براي ما كتاب مي نويسند و آن را چاپ مي كنند احترام بگذاريم.

نكات بهداشتي و ايمني

چگونه مي توان كتاب را تميز نگهداشت، براي ورق زدن كتاب نبايدهر بار انگشت را به دهان برد، وقتي به كتاب و نوشته هاي آن نگاه مي كنيم چشممان را به كتاب نزديك نكنيم چون باعث آتش سوزي مي شود، كتابهايمان را كثيف نكنيم.

 

آهنگ کتاب 

 

پخش‌کننده صوت

 

شعر کتاب

من یک کتاب دارم
پر از گل و ستاره
یه خونه عروسک
هزار تا قصه داره
من یک کتاب دارم
پر از گل و ستاره
یه خونه عروسک
هزار تا قصه داره
کتاب خوشگل ما
قصه می گه برامون
قصه مادر بزرگ
تو شبهای زمستون
کتاب خوشگل ما
قصه می گه برامون
قصه مادر بزرگ
تو شبهای زمستون
تو باغ قصه ما
حیوان ها مهربونند
پرنده ها تو باغش
با هم آواز می خونن
تو باغ قصه ما
حیوان ها مهربونند
پرنده ها تو باغش
با هم آواز می خونن
هر کی کتاب می خونه
این رو باید بدونه
کتاب برای همه
یک دوست مهربونه
هر کی کتاب می خونه
این رو باید بدونه
کتاب برای همه
یک دوست مهربونه

 

کتاب
هر چند آرامي اما صداي تو
هر لحظه مي آيد از واژه هاي تو
با من سخن گفتي از رود از دريا
از جاده ي امروز از مقصد فردا
گاهي مرا بردي تا شهر رويا ها
گاهي به من گفتي رمز حقيقت را
تو برکوير دل چون شعرباراني
تو اهل دانش را چون باغ و بستاني

*************************
دوست دارم کتاب هایم را

قصه زیباست، شعر هم زیباست

من همیشه کتاب می خوانم

بهترین دوستم، در این دنیاست

*************************
دوست تمام بچه‌ها كتابه

رفيق و همبازي ما كتابه
شعرهاي شيرين داري

از آن و از اين داري

قصه داری قصه کوه و خانه

قصه های قشنگ کودکانه

تو بهترين دوست مني

قصه مي‌گي، شعر مي‌خوني، حرف مي‌زني

نقاشي‌هاي زيبا

چه نعمتي، شكر خدا

**********************
یک روز در اتاقم

تنها نشسته بودم

بی حال و کم حوصله ،

غمگین و خسته بودم

برادرم به من داد ،

چند کتاب قصه

گفت بخوان ای خواهر

دوری بکن ز غصه

من آن کتابها را

خوشحال و شاد خواندم

با قصه غصه ها را

از قلب خویش راندم

شد باز در به رویم ،

درهای روشنایی

می یافتم از آن پس

رفیق آشنایی

*******************************
من یار مهربانم
دانا و خوش زبانم
گویم سخن فراوان
با آن که بی زبانم
پندت دهم فراوان
من یار پند دانم
من دوستی هنرمند
با سود و بی زیانم
از من مباش غافل
من یار پند دانم

*********************************۸
📚📙📚📙📚
📙📚
📚
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته

بازم کتاب قصه
کنار من نشسته

عجب کتاب نازی!
عجب کتاب نابی!

بابام برام خریده
به به چه انتخابی

وا می کنم با شادی
صفحه اولش را

مثل نویسنده ها
اول میگم بسم الله

📚
📔📚

اهداف آموزشی

آشنا نمودن و علاقمند کردن کودکان با کتاب و کتابخانه

آشنایی با مراحل ساخت کتاب

آشنایی با امانت داری ونحوه نگهداری کتاب و آشنایی با قوانین کتابخانه

آشنایی با مشاغل مرتبط با کتاب(نویسنده،ناشر،تصویر ساز،چاپگر،کتابفروش)

 

❤️🌻❤️🌻❤️🌻
🌻❤️🌻
❤️

می خوام یه غنچه باشم میون باغچه باشم

برگامو هی وابکنم،ببندم،وقتی که آفتاب می تابه بخندم

برم به مهمونی شاپرک ها،

قصه بگم برای کفشدوزک ها

(غنچه اسیر خاکه منتظرآفتابه وقتی که تشنه باشه،توآرزوی آبه)

می خوام یه ماهی باشم توآب آبی باشم

پیرهن سرخ پولکی بپوشم،ازآب پاک چشمه ها بنوشم

باله هامو،وابکنم ،ببندم شناکنم شادی کنم بخندم

(ماهی فقط توآبه،توحوض ورود ودریاست شایدکه ازصبح تاشب توفکردشت وصحراست)

می خوام یه بره باشم میون گلّه باشم

همیشه باشم توی دشت وصحرا بدوبدوکنم توی صخره ها

بازی کنم توصحراها بچرم ازاین تپّه به اون تپّه بپّرم

(بره دلش می ریزه ،چون که خوراک گرگه برای گرگ بدجنس یه لقمه ی بزرگه!)

می خوام یه گرگ باشم ،خیلی بزرگ باشم

شب که می شه حمله کنم به گله!بگیرم یک دو سه تا بره!

بگم منم گرگ سیاه صحرا،بترسن ازمن همه ی بره ها

(گرگه که دل سیاهه ،هیچ کس دوستش نداره،توآسمون آبی نداره یه ستاره)

چه خوب چه خوب!نه ماهی ام نه غنچه نه گرگم ونه بره!

منم منم یه بچه!

می خوام کتاب قصه مو بخونم همین جا پیش مادرم بمونم.
🌻❤️
❤️🌻❤️

شعر
كتاب من يه قصه اس قصه اي از يه دنيا
كتاب من يه دوسته دوست همه بچه ها
كتاب چه مهربونه هر چيزي رو ميدونه
ياد ميگيريم از كتاب درساي خوب و زيبا

شعر
بچـــــــــــه ها من کتابــــــم اماده جوابم
‎ از دست بچــه لوس، همیشه در عذابـــــم
‎ بچه لوس کتاب و می اندازه این ور و اون ور
‎ جــر می دهــــــــدکاغذاش و از اولش تا آخر
‎ بچـــــه خوب کتــــاب و تو قفســه می ذاره
‎ هـــر وقت که لازم داره از اونــــجا بر میــداره
ه

اجراي نمایش توسط مربي و بچه ها

یه گروه ميشن بچه‌هايي که از کتاباشون خوب استفاده کردند و يه گروه بچه هايي که کتابو پرت ميکردن وپاره و خط خطی ميکردن

دوستان اجازه بدید خود بچه ها از خودشون اجرا کنند واقعا نکاتي رو اجرا ميکنند که عالي هست

سفارش خداجون

رب زدني علماً:خدايا علم مرا زیاد کن

شعر👇
اون چيه که لباس
ورق ورق پوشیده
هزار هزار تا لغت
رو دامنش خوابيده
پيرهنش از کاغذه
رو پوشش از مقوا
رو پيرهنش گاهي هست
نقاشی های زیبا
دوست همه‌ی بچه ها
کتاب خوب و زیبا

****************************

داستان کتاب شلخته

📚📚📚📚📚📚📚
اﻣﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻗﻔﺴﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ. ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻫﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﻨﻈﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ. ﯾﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﺗﻮﯼ ﻗﻔﺴﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﻭ…

ﺧﻼﺻﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺁﺑﺮﻭﺭﯾﺰﯼ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺍﻋﻀﺎﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺑﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﭼﭗ ﭼﭗ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺑﯽ ﻧﻈﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺗﺬﮐﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﭘﺎﺭﮎ! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺳﺮﺟﺎﯾﺘﺎﻥ ﻣﻨﻈﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.

ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ ” ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ!”

ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮔﻔﺖ: “ﺑﻠﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.”

ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ!

ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﺧﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺶ ﻧﺸﺴﺖ.

ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺁﺭﺍﻣﺘﺮ ﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻫﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺟﺎ ﺑﮕﯿﺮﺩ.

ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﻣﻮﺩﺏ ﻭ ﻣﻨﻈﻢ ﻗﺒﻠﯽ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﻠﺨﺘﻪ ،ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻏﺮ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ: “ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﺷﻤﺎ ﻗﺒﻼ ﮐﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟”

ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺷﻠﺨﺘﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ :”ﻻﯼ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻢ.”

ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﮔﻔﺖ: “ﻻﯼ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎ ! ﺍﻣﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ”

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺷﻠﺨﺘﻪ ﮔﻔﺖ: “ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﺷﺪﻩ، ﺟﻠﺪﻣﻮﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪﻩ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﻣﻮﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ….”

ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ” “ﺣﺎﻻ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﻭ ﻫﻞ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ ﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯿﺪ ﺳﺮﺟﺎﺗﻮﻥ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﺁﺳﯿﺐ ﻣﯽ ﺑﯿﯿﻨﻪ ﺷﮑﻠﺶ ﺯﺷﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻻﯼ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻩ.”

ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﺮ ﻧﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﻧﺪ.

ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔﺖ: “ﺣﺎﻻ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺗﻮﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﯾﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻭ ﻻﯼ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯾﻬﺎﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺷﮑﻠﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﯼ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﺎﻥ ﺻﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﮐﯿﻒ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮕﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ.”

ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺭﻭﯼ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺷﻠﺨﺘﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﺧﺮ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻫﺮ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺷﻠﺨﺘﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﯾﺶ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.

زهرا«الف»
📚📚📚📚📚📚📚📚

رضایت نامه

ولی محترم دانش آوز…………………………….. کلاس……………………………..

با سلام و احترام

این مدرسه در نظر دارد برنامه ی اردو/ بازدید دانش آموزی را که به تصویب شورای مدرسه رسیده است در روز…………………………….. مورخ ……………………………. از ساعت…………………………….. در محل …………………………………….. برگزار نماید.

چنانچه با شرکت فرزندتان  در این برنامه موافقت دارید،رضایت نامه ی زیررا تکمیل و تا تاریخ ………………….به مدرسه تحویل فرمایید. ضمنا برنامه های پیش بینی شده به شرح پیوست اعلام می گردد.

خواهشمند است چنانچه فرزند شما به بیماری خاصی مبتلا ست یا باید داروی خاصی را مصرف کند و یا نکته ای در مورد ایشان مد نظر است که سرپرست و مربیان اردو باید در جریان باشند در قسمت موارد قابل ذکر مرقوم فرمایید.

توضیح : مدرسه تنها در قبال /انچه که شما قید می فرمایید مسئولیت دارد.

نام و نام خانوادگی مدیر

 مهر و امضا

***************

باسمه تعالی

مدیریت محترم آموزشگاه آزادی

با سلام اینجانب………………ولی دانش آموز ………………..کلاس …………

دوره ……….رضایت کامل خود را مبنی بر حضور فرزندم در برنامه اردو-بازدید

دانش آموزی مذکور اعلام  می دارم.

موارد قابل ذکر :

۱-

۲-                                                                              نام و نام خانوادگی ولی دانش آموز

۳-                                                                              امضاء و اثر انگشت ولی دانش آموز

تلفن تماس:

کاردستی واحد کار کتاب و کتابخوانی