روز طبیعت مبارک
و تو میروی، بی من
كه گره بزنی، سبزه تمام خاطره هامان را
و دور كنی از خودت، تمام مرا...!
سیزده فرصت خوبی است برای دور كردن نحسی!
سیزده بدر مبارك
سیزده تون بدر،
دشمناتون دربدر،
رفقاتون گل به سر،
خوشی هاتون صد برابر.
سیزده بدر مبارک
١٣ تا بدی
١٣ تا بلا
١٣ تا زشتی
١٣ تا نحسی
١٣ تا غصه
١٣ تا ناكامی
١٣ تا مریضی
از وجودتون دور بشه
و در عوض 1397 دونه شادی؛ زیبایی؛ لطافت و خوشی های پایدار تقدیم وجودتون
سیزده بدر مبارك
گل، هویت بهار است
و بهار آیینه قیامت
در این آیینه خود را تماشا کنیم...
سیزده بدر مبارک
سبزه رو از سفره بگیر
ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم
سیزدهمین روز بهار
سیزده بدر مبارک
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست
دریاب که هفته دگر خاک شده ست
می نوش و گلی بچین که تا در نگری
گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست
(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)
سیزده بدر مبارک
نمیدانم آرزویت چیست اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت هرچه که هست گره میزنم
سیزده بدر مبارک
گره 13 از زندگیت باز شود
نغمه عشق به آهنگ دلت ساز شود
سوسن و سنبل و مریم همه تقدیم شما
این بهار و صد بهارت با گل آغاز شود.
سیزده بدر مبارک
سیزده بدر که می رسه
نوبت عاشق شدنه
نوبت آشه رشته و
سبزه به آب سپردنه
سیزدتون بارونی و شاد
سیزده بدر مبارک
با گره دیروزم
نحسی سیزده بدر نشد
بخت بازوان مرا، تنهــا آغوش تو باز خواهد کرد…
سیزده بدر مبارک
آهای سیزدتون بدر
دشمناتون در به در
رفقاتون گل به سر
گرفتاریاتون زود بدر
خوشی هاتون هزار برابر
سیزده بدر مبارک
استاد شهریار:
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونینجگرم
خون دل میخورم و چشم نظر جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحبنظرم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بیسیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والاگهرم
سیزده بدر مبارک
گل هویت بهار است و بهار آیینه قیامت
در این آیینه خود را تماشا کن
سیزده بدر مبارک
سیزده برای تو نحس است
تو تمام خیابان ها را می بندی
من پیاده می شوم
و پیاده روی سکوتم را در چشمانت فرو می کنم
تا بودنم را بپذیری
سیزده بدر مبارک
سیزده بار زیر لب گفتم
رفتنت مثل سیزده شوم است
خسته ام خسته از غروری که
به شکستن همیشه محکوم است
سیزده بدر مبارک